آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

دخترم ، همه زندگی ما

نوروزانه

دختر نازنینم امیدوارم نوروز امسال رو به خوشی سپری کرده باشی عکسها و مطالب زیر مربوط به ایام نوروز و بعد از اون هست که توی پستهای قبلی نشد بگذارم دختر نازم در کنار هفت سین خودمون و هفت سین خونه عمه فاطمه من ، روز دوم فروردین با هنر نمایی پسر عمه بسیار بسیار با سلیقه ام و عکس هنری خاله جون از خواهر زاده خوشگلش که کنار هفت سینی هنری خودش گرفته قابل توجه اینکه خاله سالی فارغ التحصیل رشته نقاشی هست به همین خاطر این همه هنر داره ما روز جمعه 11 فروردین رفتیم زابل دیدن مامانی و بابایی عکسهای زیر مال خونه عمه شیرینه لباس کماندویی آرین رو تنت کرده بودی ، خدای من چقدر این طرح لباس بهت میاد درست مثل دایی مصطفی  و آروین ن...
18 فروردين 1391

مراسم جشن تولد

و اما .... بالاخره من روز ششم فروردین ١٣٩١  جشنی رو که دوست داشتم واسه دختر یکی یه دونه ام  گرفتم،جشنی با حضور خاله سالی جون ،مامانی ،عمه های خوبت و بچه های گلشون که از یه شهر دیگه واسه تولدت اومدن ، عمه خودم ،دایی علی و دخترای نازش ،سه تا از دوستام (خاله نیره  ، خاله طیبه و خاله ملیحه)، دختر عمه ام و پسر گلش و سینا و مامانش اول از همه تقویمی رو که واست طراحی کردم می گذارم ، روز تولدت که همه مراکز چاپ رنگی بسته بود اما بعد از تولدت چاپش کردم جشن تولدت روز یکشنبه ٦ فروردین ٩1 برگزار شد ، لباس روز تولدت رو از چابهار برات خریدم که خیلی خیلی بهت می اومد و نازت کرده بود موهاتم که نگذاشتی درست کنم و از پشت ب...
7 فروردين 1391

خاطرات ایام نوروز 91

سلام عزیزم این سومین باریه که دارم این پست رو می نویسم برات ، دو دفعه نوشتم اما ثبت نشد .. احتمالاً اینترنت مشکلی داشته به هر حال دیروز که بی خیالش شدم و امروز دوباره اومدم امتحان کنم .. خوب به دلیل مشغله زیاد توی ایام عید من نتونستم وبت رو بروز کنم ... دیروز اومدم مطالب رو به تاریخ عید بنویسم که نشد چیکارکنم دیگه ، سیا بازی به ما نیومده بنابر این از تمام اون اتفاقاتی که در ایام عید افتاده به عنوان خاطره یاد می کنیم: اول از همه بگم که عید امسال واسه من خیلی پر تکاپو بود البته این ایام واسه همه همینطوریه و واسه ما هم هر سال همین بوده اما امسال کمی بیشتر سرمون شلوغ شد ما چون تصمیم داشتیم 3-4 روز آخر سال رو بریم چابهار ، باید خونه تکونی ر...
5 فروردين 1391

آخرین پست سال 90

دختر نازنین مامان سلام حال واحوال چطوره ؟ عزیز دلم امروز که دارم این مطالب رو برات می نویسم دوشنبه 29 اسفند 1390 یعنی آخرین روز از سال90هجری شمسی هست و ما تازه از چابهار برگشتیم .... به دلیل شلوغی بیش از حد بعضی از شهرها مثل چابهاردر ایام عیدما تصمیم گرفتیم دو سه روز آخر سال رو که همه سرگرم کاراشونن ، بریم یه هوایی بخوریم و بر گردیم ، البته اینم بگم که سفر چابهار اصرار جنابعالی بود ، آخه نزدیکهای عید (منظورم همون هفته آخره) تلویزیون مرتب چابهار رو نشون می داد و بیشتر از همه ساحل زیبایش رو و شما هم که خاطرات کمرنگی از سفر به این شهرداشتی اصرار کردی که ببریمت اونجا آخرین سفری که من به همراه شما دختر گلم به چابهار داش...
29 اسفند 1390
1